mamarezaTX

TEX

میخوام بگم برات از جامعه ی اطرافم...
تا بفهمی مردمم چقدر درد دارن...

از دست فروشاو بچه هایی که حمالَن...
از اغا زاده هایی که توی کاخو در بارن....

از کسایی که صب تا شب سگ دو میزنن برا ی لقمه نونو...
از گدایی که میپوشه رُخِشو تا نبینه آشنایی اونو...

از بچه ای که تفریش شده بیلیاردو..ی ما شین چندمیلیارد....
ازبابایی که سر چار را داد میزنه آزادی تا یکی بیاد...

از بچه ای که صبا دور دور..شباتو پارتی مهمونه....
از بچه ای که صبا مدرسه..شبا پاتوقش میدونه....

از زنی که در پی شنیون رنگ موء مدل ساله...
یا از زنی که در پی فقر دنبال شغلو کاره..

از پسری که تفریش شده سوشی با میگو و پیتزاو فست فود...
یا ازپسری که تنها خوشیش سیگارو دود بود....

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۵/۱۲/۰۶
    Tex
  • ۹۵/۱۲/۰۶
    Tex
  • ۹۵/۱۲/۰۶
    Tex

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

Tex

میخوام بگم برات از جامعه ی اطرافم...

تا بفهمی مردمم چقدر درد دارن...


از دست فروشاو بچه هایی که حمالَن...

از اغا زاده هایی که توی کاخو در بارن....


از کسایی که صب تا شب سگ دو میزنن برا ی لقمه نونو...

از گدایی که میپوشه رُخِشو تا نبینه آشنایی اونو...


از بچه ای که تفریش شده بیلیاردو..ی ما شین چندمیلیارد....

ازبابایی که سر چار را داد میزنه آزادی تا یکی بیاد...


از بچه ای که صبا دور دور..شباتو  پارتی مهمونه....

از بچه ای که صبا مدرسه..شبا پاتوقش میدونه....


از زنی که در پی شنیون  رنگ موء مدل ساله...

یا از زنی که  در  پی فقر دنبال شغلو کاره..


از پسری  که تفریش شده سوشی با میگو و پیتزاو فست فود...

یا ازپسری که تنها خوشیش سیگارو دود بود....

  • Mohamad Reza
  • ۰
  • ۰

Tex

ساعت س صبه داره هوا روشن میشع..

من بیدارمو.. بگو کیه خابیده پیشت..


بهت تعصب دارهْ؟؟...روت عصبی میشه.؟...

یا که تنها خوشیش اینهْ..که خابیده پیشت...


اونم مث منه..سر میزاره روی شونه هات؟؟..

اونم دوست دارهْ؟؟ دست میکشه روی گونه هات...


اونم مث منْ..نفساش دلگرمت میکنه؟؟...

اونم با نوازش دست میکشه لای موهات؟..


اونم مث من خودشو واست ثابت کرده؟؟..

اونم جونشو میده وُ میمیره براتْ؟؟...


یا که فقط دوس داره که باهات باشه...

تنها خوشیش اینه که بخابه باهات....

  • Mohamad Reza
  • ۰
  • ۰

Tex

ورس~>[من که  هرروزه کارم فکر به تو بود.....من خاستم بیام ...ولی خو انگیزه نبود..


 من بی توْ..تموم شده بودم....تو سرمو بریدیْ.. حروم شده بودم.......


این اخریاْ. همون شده بودم...که دلت میخاسْ..ولی  همه چی تموم شدو رف...


تا خاست رو ب قلبم چشم باز کنه...خودشو ثابت کردْ...یهو گذاشتشو رفت....


 اومد بی وقت قبلی ستون قلبم بشه.....وقتی شناختمش فهمیدم تنهایی حقشه...


من که گذشتم ازسرشْ..بره سراغ بعدیا....روز حساب من باهاش ..فقط روز مرگشه....]




کروس~>[شبیِ تورو ندیدم که بهم بگه عزیزَم...ولی ته قصه بِرِ و بده فریبَــــــم...


توچشام بازم اشک بشه جم...واس دیدن چشاشه پُر درد دلــــَم...


همه چیمو بهش تکیه کنم...باکسی باشمْ... که باشه شبی خودم...

             ولی حیف..

که دیگه غریبه شده وْ.....مــنْ... پر شده از غریبه دُورم...


چرا دور شدی ازمن ..تو کور شدی  حتماْ ..کهْ....ندیدی چقدر به توْ....من خوبی کردمْ....


یه درد توی مغزمْ...یه عُقده با یه رفتنْ.... .

با یه حس بدی که همه شهر  رَدِت کردن....


مث سرطان شدی واس منْ...که میکُشونه منو هر لحظه دائماْ.....سر توْ...سر خاطراتمونْ...سر وقتایی که تو فقط بودی واس منْ....]



ورس2~>[انقد دس دس کردْ...که دیگه بریدم اَ دلش...اون کاری کرد کهْ..که دیگه بُکُنم ولش...


اون خاطرات لعنتی رو فراموش کنم..منو زهر کردهْ...دنیا زهر بشه بهشْ...


انقدر دوسش داشتمْ..که دیگه ازش زده شدم...دِ بِرِ دیگه...نمیخام ببینمش دورم...


انقدر رفتم بالا کهْ...دیگه سیا شده چشا...پیکا پُر میشهْ..تا خالی شه  این دل پُرَم...


دیگه پَرسع های شبونه توی خیابوناا...شده کار هرشبم...مستی توخیابونااا..


اخه چی کم گذاشتم برات ...دِ لعنت بهت...جوابمو بده ..دلت پیش کیا بود ها...]

  • Mohamad Reza